کشــــــــــــــــــکول

همه چی اینجا پیدا میشه

کشــــــــــــــــــکول

همه چی اینجا پیدا میشه

اسید پاش

پسر اسیدپاش در آخرین جلسه بازپرسی ادعا کرد

می خواستم عشق آمنه را تصاحب کنم

گروه حوادث؛ جوان اسیدپاشی که دختری را نابینا کرده مدعی شد برای تصاحب عشق قربانی اش دست به چنین اقدامی زده است. به گزارش خبرنگار ما این متهم که مجید نام دارد پس از شنیدن پاسخ منفی آمنه برای ازدواج به صورتش اسید پاشید و او را از هر دو چشم نابینا کرد. او دیروز در آخرین جلسه بازپرسی که در شعبه 6 دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد ضمن پذیرش اتهام خود مدعی شد نمی دانسته اسید قابلیت سوزاندن دارد.

اسیدپاشی ساعت 35/16 روز 13 آبان ماه 83 دختری 28 ساله در حال بازگشت از محل کارش به خانه بود که در یکی از خیابان های فرعی رسالت متوجه شد فردی او را تعقیب می کند.

ادامه مطلب

 

آمنه سعی کرد با آهسته راه رفتن از این گمان خود مطمئن شود، در همین لحظه جوانی به او نزدیک شد و مایعی روی صورتش پاشید. رهگذران با فریادهای سوختم، سوختم این دختر به سوی او شتافتند و مهاجم ناشناس به سرعت پا به فرار گذاشت. سپس آمنه به بیمارستان رسالت منتقل و پس از آنکه مشخص شد قربانی اسیدپاشی شده است، پزشکان وی را به بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری فرستادند اما از آنجا که چشم های این دختر به شدت آسیب دیده بود، وی برای ادامه مداوا به بیمارستان لبافی نژاد انتقال یافت و در آنجا پزشکان پس از انجام معاینه های تخصصی اعلام کردند چشم چپ مصدوم کاملاً از بین رفته است و احتمال نابینا شدن چشم راست او نیز وجود دارد.

در همان شرایط که پلیس توانسته بود عامل این اسیدپاشی را دستگیر کند دختر جوان به توصیه پزشکان و با کمک های دولت عازم اسپانیا شد و در بیمارستانی در شهر بارسلون تحت درمان قرار گرفت. 17 بار عمل جراحی روی چشم آمنه امید بهبودی وی را افزایش نداد و بالاخره مدتی بعد او بینایی این چشمش را نیز از دست داد.

جلسه بازپرسی

دیروز آخرین جلسه بازپرسی از مجید - جوان اسیدپاش - در شعبه 6 دادسرای جنایی به ریاست بازپرس قیصری برگزار شد و آمنه ضمن درخواست قصاص برای این پسر، توضیح داد؛ من دانشجوی رشته برق بودم و چند ماه قبل از حادثه فهمیدم مجید که او نیز دانشجو بود به من علاقه مند شده است. چند بار مادر مجید با منزل ما تماس گرفت ولی مادرم با ازدواج ما مخالفت کرد و به خاطر تفاوت سنی، فرهنگی و خانوادگی او را گزینه مناسبی برای زندگی مشترک با من ندانست، البته خودم نیز هیچ تمایلی به ازدواج با مجید که آن زمان 21 ساله بود، نداشتم. مجید به رغم چند بار شنیدن پاسخ منفی از اصرارهای خود دست برنداشت تا اینکه یکی از دوستانم پیشنهاد داد در یک ملاقات حضوری با وی اتمام حجت کنم و به این ماجرا پایان دهم.آمنه ادامه داد؛ مجید هرازگاهی به محل کارم می آمد و برایم مزاحمت ایجاد می کرد تا اینکه یک روز هنگام مراجعه وی به محل کارم به او گفتم با فرد دیگری عقد کرده ام. مجید در مقابل این ادعای من نه تنها دست از لجبازی برنداشت بلکه تهدیدم کرد باید از آن پسر جدا شوم و به عقد وی دربیایم. او گفت؛ اگر در برابر خواسته اش تسلیم نشوم مرا می کشد. من که از تهدید پسر دانشجو به شدت ترسیده و مطمئن بودم او بلایی سرم می آورد، موضوع را به پلیس اطلاع دادم اما ماموران گفتند تا زمانی که جرمی اتفاق نیفتد، نمی توانند کاری انجام دهند و دلیلی برای بازداشت کردن مجید ندارند. دو روز بعد از آن بود که مجید سر راهم قرار گرفت و اسید را که در ظرفی سرخ رنگ قرار داشت به صورتم پاشید. من اول تصور کردم آن مایع آب جوش است اما وقتی مرا به بیمارستان بردند فهمیدم مجید اسیدپاشی کرده است.

دختر جوان افزود؛ من روزی یک جوان مستقل و فعال بودم اما حالا برای راه رفتن ساده هم باید چند نفر کمکم کنند، به همین دلیل خواهان قصاص مجید هستم. اگر او اعدام شود در یک لحظه راحت می شود و فایده یی ندارد. او باید طعم همه آنچه را در این مدت بر سر من و خانواده ام آمد، بچشد.

در ادامه این جلسه مجید خطاب به بازپرس پرونده گفت؛ من هیچ دفاعی ندارم. عاشق آمنه بودم و می خواستم با وی ازدواج کنم. فکر می کردم با این اقدام به آمنه می رسم. واقعاً نمی خواستم زندگی اش این طور تباه شود و اصلاً اطلاع نداشتم اسید سوزاننده است.

پس از اظهارات متهم بازپرس قیصری برای او قرار مجرمیت صادر کرد و پرونده در اختیار دادیار اظهارنظر قرار گرفت تا علیه وی کیفرخواست صادر کند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد