سفر بشار اسد به تهران با توجه به شرایطی
که در مورد مذاکرات دمشق با تل آویو به وجود آمده و نیز گمانهزنیهای
مطرح مبنی بر تلاش آمریکا و اسرائیل برای جدایی افکندن میان سوریه و
ایران، این تحلیل را موجب شد که سفر وی برای ایجاد اطمینان خاطر در مقامات
ایرانی است.از نظر شما این سفر بر چه اساسی صورت گرفت و تحلیل شما در این
باره چیست؟ اسرائیل مجبور به جوسازی است در مذاکرات اخیر سوریه و رژیم صهیونیستی که به
صورت غیر مستقیم برگزار شد هیچ پیش شرطی از سوی اسرائیل مطرح نشده است و
خط رسانهای سوریه نیز این مساله را نشان میدهد که اگر کسی بخواهد پیش
شرطی بگذارد دخالت در آقایی و استقلال کشورشان است، زیرا درخواست قطع
رابطه با ایران و مقاومت مثل آن میماند که سوریه نیز خواستار قطع رابطه
با آمریکا شود. آیا طرف مقابل حاضر است این کار را انجام دهد؟ اینها خطوط
قرمز است و کسی حق ندارد چنین چیزی را مطرح کند. فاطمه تیمورزاده
سفر بشار اسد در زمان و موقعیت بسیار حساس و
ویژهای صورت گرفت و این سفر بر اساس شاخصهایی که شما فرمودید و مواردی
که بنده خواهم گفت، نسبت به سفرهای گذشته تفاوت داشت.
بشار اکنون
به عنوان رئیس اتحادیه سران کشورهای عربی است.سوریه پس از اجلاس سران
کشورهای عربی در دمشق، ریاست این اجلاس را تا یک سال به عهده دارد و بعد،
قطر عهدهدار آن خواهد شد.حساسیت این سفر بویژه پس از سفرهایی که ایشان به
کشورهای عربی و فرانسه داشتند، دوچندان شد.
این سفر درست پس از سفر
به فرانسه بود چون در فرانسه مسائلی مطرح شد و برخی گفتند ایشان در مورد
انرژی هستهای حامل پیام است.در صورتی که بصراحت میگویم، ایشان حامل هیچ
پیامی در این ارتباط نبود و خود بشار اسد نیز این مساله را اعلام کرد.
در
مذاکرات پاریس، وقتی مساله انرژی هستهای ایران مطرح شد، مواضع سوریه
این بود که ایران حق استفاده از انرژی هستهای را دارد و به حقانیت ایران
اذعان دارند و دوم این که در چارچوب معاهدات بینالمللی در مورد این موضوع
باید حرکت کرد و سوم این که باید مساله در سازمان بینالمللی انرژی اتمی
به بحث گذاشته شود.
در هر صورت، سفر بشار به تهران هیچ ارتباطی به
موضوع هستهای نداشت و بنا به دعوت آقای احمدینژاد و در چارچوب سفرهای
صورت گرفته میان 2 کشور انجام شد.
اهمیت دیگر سفر این بود که حضور
بشار در تهران پس از مطرح شدن بحث جدایی سوریه از ایران صورت گرفت. غرب و
برخی کشورهای عربی این خط را در رسانهها پیگرفتهاند که یکی از شروط
اسرائیل در مذاکرات با سوریه جدایی سوریه از ایران و مقاومت است که اصلا
این مساله صحت ندارد و چنین شرطی نیست و تنها برخی کشورها این مساله را
دامن میزنند.
سفر بشار، درست نقطه مقابل این بحثها بود و
میخواست بگوید این پیش شرط وجود ندارد و تمامی توطئهها را خنثی کرد. سال
2008 را جورج بوش سال جدایی ایران از سوریه اعلام کرد در صورتی که در این
سال ارتباطات ایران با سوریه بیش از گذشته شده است.
ایهود
اولمرت، نخست وزیر اسرائیل در گفتگویی که با برخی روزنامهها داشت، جدایی
سوریه از ایران و حزبالله را به عنوان پیش شرطی برای برقراری ارتباط با
سوریه قرار داد و عنوان کرد دمشق نمیتواند هم با ما ارتباط داشته باشد و
هم به روابط خود با ایران و حزبالله ادامه دهد این به معنی آن است که
رابطه سوریه با حزبالله و ایران قطع شود.
داشتم اهمیت
سفر را عرض میکردم. جدایی ایران از سوریه و مقاومت جزو مذاکرات و پیش شرط
نبوده است.سوریه به عنوان طرف مذاکره کننده غیر مستقیم با اسرائیل و در
راس آن بشار اسد به عنوان رئیسجمهور سوریه، به طور علنی گفته که این پیش
شرط نبوده و نیست.
سفر بشار اسد پس از تحولاتی که در منطقه رخ داد
مانند توافقات دوحه، مساله لبنان، تبادل اسرا، تشکیل دولت لبنان و... صورت
گرفت و این ویژگیها و شاخصهای مهم سفر بود.
درخواست کننده
مذاکرات اسرائیل بود و سوریه میداند که ماهیت اسرائیل تغییر نیافته و
اسرائیل نیز که درخواست کرده، اکنون در موضع ضعف است و اگر در موضع قدرت
بود درخواست مذاکره نمیکرد.
درخواست مذاکره اسرائیل به 3 سال پیش
باز میگردد که ترکها مطرح کردند اسرائیل دوست دارد با سوریه وارد مذاکره
شود و همچنین میخواهد جولان را پس دهد؛ ولی اسرائیل 3 سال پیش مساله
مذاکرات را به پس گرفتن جنازه کوهن، جاسوس اسرائیلی که در سوریه کشته شده
بود، ارتباط داد. سوریه تمایلی به باز پس دادن جنازه نشان نداد، بنابراین
تمایل مذاکره از سوی اسرائیل از 3 سال پیش مطرح بوده است.
پس از
پیروزی لبنان در جنگ 33 روزه، مجدد اسرائیل این پیغام را فرستاد که حاضریم
مذاکره کنیم.این سوریه بود که برای آغاز مذاکرات شرط گذاشت و ما هیچ جا
شرطی از اسرائیل نمیبینیم. هر شرطی هست از جانب سوریه است. سوریه شرط
گذاشت که مذاکرات غیر مستقیم باشد، در صورتی که هم اسرائیل و هم ترکیه در
حال فشار وارد کردن به سوریه هستند که مذاکرات را مستقیم کنند. دومین شرط
بازگرداندن جولان است و سوم این که آغاز مذاکرات از ادامه مذاکرات 1997 تا
2000 باشد که بین اسرائیل و حافظ اسد رئیسجمهور سابق سوریه صورت گرفته
بود تا دوباره از ابتدا مذاکرات آغاز نشود.
مذاکرات در آن مقطع زمانی به چه مرحلهای رسیده بود؟
آنها
درباره رودخانه لیتانی به مشکل خوردند، زیرا سوریه خواهان این رودخانه بود
و آن را جزو سرزمین خود میداند و اسرائیل حاضر به پذیرش نبود و به نتیجه
نرسیدند و مذاکرات قطع شد. در این مذاکرات نیز مجدد سوریه شرط گذاشته بود.
اکنون
بازگرداندن جولان به سوریه با توجه به وضعیت اسرائیل، شبه محال است.هم
اولمرت ضعیف است و هم موقعیتش در آن حد نیست که به این کار اقدام کند.
اسرائیل به دنبال این است که اگر هم خواست امتیازی دهد، در خفا باشد و
علنی نباشد. اسرائیل سعی کرده جنبههای ایجابی را پیشه کند و بگوید بله
داریم در مذاکرات به نتیجه میرسیم، اما هیچگاه خط خبری در این خصوص در
مذاکرات از اسرائیل نمیبینید.
در این چند دور مذاکره آیا طرفین به نتیجهای رسیدهاند یا پیشرفتی در مذاکرات داشتهاند ؟
به
هیچ نتیجهای نرسیدهاند. دور سوم تقریبا تمام شد و برای آغاز دور چهارم،
سوریها خواستار حضور آمریکاییها در مذاکرات شدهاند تا ضامن تعهدات
اسرائیل باشند؛ اما آمریکا سکوت اختیار کرده و هنوز چیزی نگفته است. در هر
صورت، تحلیل من این است که هیچ چیزی از این مذاکرات در نخواهد آمد و به
هیچ نتیجهای نخواهند رسید.
با توجه به پیشبینیها و
صحبتهایی که در مورد به نتیجه نرسیدن مطرح است، تحلیل شما از علل ورود
سوریه به مذاکره با اسرائیل چیست؟ در ضمن این نوع اقدام معنای خاصی را نیز
در میان کشورهای عربی موجب میشود.
سوریه میخواهد به
دنیا ثابت کند که اسرائیل جدی نیست. سوریه چه ضرری از انجام این مذاکرات
با اسرائیل کرده است؟ سوریه میخواهد بگوید اگر اینها جدی هستند پس جولان
را پس دهند. با این اقدام، سوریه کسانی که دمشق را جنگافروز و جنگطلب
معرفی میکنند، خلعسلاح کرده و حربه را از آنها گرفته است. اکنون توپ در
زمین اسرائیل قرار دارد و دنیا هم در حال قضاوت کردن است. سوریه اکنون
مذاکره میکند و اسرائیل اشغالگر است.
آیا جولان آنقدر
ارزشمند است که سوریه وارد مذاکره با اسرائیل شود؟ با توجه به اهمیتی که
جولان برای اسرائیل دارد هرگز این سرزمین را بدون پیششرط باز نخواهد
گرداند.
عربها ضربالمثلی دارند به این معنی که آهن با
آهن باز میشود. در لبنان، اسرائیل با فشار حزبالله از جنوب آن خارج شد.
طبق قوانین خودشان کسی که دستش به خون اسرائیلی آلوده شده باشد، نمیتواند
زنده بماند؛ اما در پایان دیدیم که سمیر قنطار و اسرا را نیز تبادل
کردند. تا وقتی آنها تحت زور و فشار قرار نگیرند نمیتوان نتیجه گرفت.
آنها همیشه دست بالا میگیرند.
اکنون برای چه اسرائیل از سوی
فلسطینیان خواهان آرامش است؟ تنها به خاطر چند موشک دستسازی است که از
سوی فلسطینیان هدف قرار میگیرد. مذاکرات فلسطینیان و اسرائیل را بنگرید و
ببینید که نتیجه مذاکرات در طول این 60 سال چه بوده است. هیچ وقت خواهان
امتیاز دادن نبودهاند، ولی اکنون پشت میز مینشینند و میگویند گذرگاه
رفح را باز میکنند و... این امتیاز را میدهند. این امتیاز را زوری
میدهند.
اگر اسرائیل با پیششرط قطع روابط سوریه با ایران و حزبالله، جولان را به سوریه باز پس دهد، دمشق آن را خواهد پذیرفت یا خیر؟
این
شرط را اسرائیل نخواهد گذاشت، زیرا دخالت در سیادت، سیاست و آقایی سوریه
است و سوریها آن را بارها رد کردهاند. اکنون منافع سوریه به مقاومت گره
خورده است. در صحنه لبنان، تمام کشورها صفآرایی کردند. آمریکا و کشورهای
عربی و غربی یک طرف و مقاومت لبنان طرف دیگر بود. در پایان پیروزی مقاومت
را در قبال جبهه کفر دیدیم.
اگر امروز سودان به فکر مقاومت است و
با مقاومت میخواهد در مقابل آمریکا بایستد، به علت این است که مقاومت را
در لبنان شاهد است. یک طایفه کم و قلیل در قبال استکبار ایستاده است.
سوریه میداند اگر اسرائیل بخواهد جولان را بازگرداند تا الان این کار را
انجام میداد. با توجه به ماهیت اسرائیل، سوریه میداند که ورود آنها به
مذاکرات برای انجام یک توطئه است.
تحلیل شما از این توطئه چیست؟
از
سویی براساس فشار داخلی که بر اولمرت وجود دارد وی بظاهر به دنبال
تغییراتی در سیاستهای خود است. از سوی دیگر، امروزه شاهد تغییرات کلی نیز
در منطقه هستیم. در ارتباط با صحنه فلسطین دنبال مذاکره با فلسطینیها
هستند. در صحنه لبنان، بحث تبادل اسرا را مطرح میکنند، در صحنه سوریه
موضوع مذاکرات را و در صحنه ایران، بحث شرکت نماینده آمریکا در مذاکرات.
این
تغییرات در منطقه در حال صورت گرفتن است. چند تحلیل میتواند وجود داشته
باشد. یکی این که سر آنها به دیوار خورده و به این نتیجه رسیدهاند که
سیاستهایشان غلط بوده و نتیجه نگرفتند و اکنون دنبال تغییر سیاست هستند و
انشاءالله این گونه باشد، اما تحلیل من این نیست.
تحلیل دیگر
میتواند این باشد که صحنه بسیار مهمی با عنوان انتخابات ریاست جمهوری در
آمریکا در حال رقم خوردن است و جمهوریخواهان میخواهند بهانههایی را که
رقیبشان استفاده میکنند، از دستشان بگیرند و عنوان کنند که اکنون با
سوریه، ایران و فلسطینیها در حال مذاکره هستند. کاری که دموکراتها شعار
آن را مطرح میکنند.
تحلیل سوم این است که میخواهند با اطراف مقاومت مذاکره کنند و بین آنها و مقاومت فاصله بیندازند.
عنوان کردید که این تحلیلها وجود دارد؛ اما از نظر شما کدام تحلیل به واقعیت نزدیکتر است؟
احساسم
به من میگوید که هر 3 این تحلیلها میتواند وجود داشته باشد. آمریکا و
اسرائیل پی بردهاند که سیاستهایشان اشتباه است. اینها همه راهها را
میروند. اگر یک مرتبه تاکتیک عوض شد، به معنی تغییر راهبرد نیست.
در
ارتباط با موضوع انرژی هستهای، آنها آمدند 6 ایراد را نسبت به ایران مطرح
کردند و گفتند باید رفع شود. در نیمه اسفند 6 ابهامی که بود رفع شد و آقای
البرادعی گزارش کرد که هیچ تخلف و انحرافی ندیدیم، اما آنها فردای این
گزارش، قطعنامه دیگری علیه کشورمان صادر کردند. آنها اگر به دنبال رفع
ابهامات بودند، خب این ابهامات رفع شد، دیگر چرا قطعنامه صادر کردند؟
سولانا
تصریح کرد که صدور این قطعنامه برای تاثیرگذاری بر شرایط داخلی ایران
بویژه انتخابات مجلس بود. آنها به دنبال شکستن وحدت داخلی بودند، اما مردم
پای صندوقهای رای پاسخ آنها را دادند و دوباره سولانا مصاحبه کرد و گفت
ما از داخل (ایران) دیگر مایوس شدهایم.
اکنون نه این که آنها به
جبهه داخلی و شکستن وحدت ملی ما امیدی ندارند و نخواستند استفاده کنند،
بلکه به جواب و نتیجهای نرسیدند. همین قضیه را در بصره ایجاد کردند که
نتیجه نگرفتند و در لبنان آن مسائل را به راه انداختند، اما نتیجه نگرفتند
و همه به ضرر آنها تمام شد. آنها از این حربهها استفاده کردند، اما نتیجه
نگرفتند و این تاکتیکها برای اجرایی کردن راهبردشان نتیجه نداد.
شکست
سیاستهای غلط آمریکا و مقاومت این نتیجه را موجب شده است. از سوی دیگر،
اگر آنها بتوانند بین اطراف مقاومت جدایی بیندازند، حتما این کار را انجام
خواهند داد. باید همگی هوشیار باشیم.
آیا میشود گفت سوریه تحت فشار آمریکا و تهدیدهایی که علیه دمشق صورت میگیرد مبنی بر حمله نظامی، تن به خواستههای آنها دهد؟
پس
از ترور حریری نخستوزیر اسبق لبنان اتفاقات سختی برای سوریه رخ داد.
تصمیم گرفتند سوریه را منزوی کنند و حتی آمریکا در رسانهها اعلام کرد که
نظام و حکومت دمشق باید تغییر کند. سوریه به دلیل سیاستهایش که حمایت از
گروههای فلسطینی، در کنار ایران و مقاومت بودن است، تحت فشار قرار گرفت.
آیا
از آن زمان تاکنون سوریه گروههای فلسطینی را بیرون کرد؟ آیا در جایی گفت
که از مقاومت حمایت نمیکند؟ آیا رابطهاش را با ایران کم کرد؟ خیر هیچ
کدام از این اتفاقها نیفتاد. سوریه از مقاومت نتیجه گرفت. سوریه چون
نتیجه گرفت این خط مقاومت را ادامه خواهد داد.
آمریکا گفت نظام
را ساقط میکند. الان پس از چند سال مگر ساقط شد؟ گفت سوریه را منزوی
میکند، اما سوریه اکنون رئیس اجلاس سران کشورهای عربی شده است. آنها به
دنبال این بودند اجلاس برگزار نشود، اما موفق نشدند. خواستند زمان آن را
به هم زنند که بشار اعلام کرد حتی اگر یک نفر هم شرکت کند، اجلاس در همان
تاریخ برگزار خواهد شد که برگزار شد. کار بعدی آن بود که سران کمتری شرکت
کنند، اما شرکت سران نسبت به اجلاسهای قبلی بیشتر بود. به دنبال آن بودند
که تنها دستور کار اجلاس، مساله لبنان که مشکل آنها بوده باشد اما به دلیل
این که نمایندهای از لبنان شرکت نکرد این موضوع کمرنگتر مطرح شد و بیشتر
به مسائل فلسطین، عراق و... پرداخته شد.
سوریه از مقاومت نتیجه
گرفت. اکنون فرانسه از سوریه برای سفر به این کشور دعوت میکند. سوریه تحت
فشار شدیدتری قرار گرفت، اما از اصولش دست برنداشت. اگر وارد مذاکره با
اسرائیل شد به دلیل درخواست اسرائیل بود. سوریه میخواهد بگوید اسرائیل
دروغ میگوید و به همین دلیل وارد مذاکره شد.
اسرائیل چون وارد
مذاکره شده است میخواهد چیزی برای گفتن به دنیا داشته باشد. این مساله
موضوع مساله انرژی هستهای کشورمان است. آمریکا ابتدا اصرار داشت وارد
مذاکره با ایران نشود مگر این که ایران غنیسازی را تعلیق کند، اما یک
مرتبه در مذاکرات شرکت کرد و این به علت فشارهایی بود که به آن وارد شد.
ما نیز استقبال کردیم، زیرا بهتر بود آنها از نزدیک با دیدگاههای ما آشنا
میشدند. آمریکاییها انتظارشان این بود که اگر این مذاکرات به پیروزی
منجر شود بگویند به خاطر حضور آنها بوده و اگر به شکست کشیده شد، بگویند
مقصر ایران بوده است.
اسرائیل مجبور به جوسازی است، زیرا اکنون تحت
فشار قرار دارد که چرا مذاکرات غیر مستقیم برگزار میشود، چون آنها
درخواست مصاحبه از سوریه را کردهاند. سوریه نیز پاسخی در این زمینه
نمیدهد. از سوی دیگر این سوریه است که پیششرط گذاشته است.