کشــــــــــــــــــکول

همه چی اینجا پیدا میشه

کشــــــــــــــــــکول

همه چی اینجا پیدا میشه

المپیک پکن و پدیده این المپیک

هشتمین طلای فلپس هم به دست آمد
از پدیده تا معیار

آرش حقیقی

1- همیشه تو را با بزرگ ترین مقایسه می کنند. این اوج افتخار است وقتی خودت کوچک هستی. در نوجوانی وقتی می گویند؛ «چقدر شبیه پدرت شده یی» خوشحال می شوی احساس می کنی بزرگ شده یی. بعد می گذرد و می گذرد تا خودت بزرگ می شوی. حالا که بزرگ شدی دوست نداری با کسی مقایسه ات کنند، دوست داری دیگران خودشان را با تو مقایسه کنند؛ حالا تو معیار مقایسه هستی.

2- حالا همه خودشان را با مایک فلپس مقایسه می کنند. جمله معروف «آیا کسی می تواند رکورد مارک اسپیتز را بشکند؟» را حفظ کنید و فقط به جای مارک اسپیتز بنویسید و بگویید مایک فلپس. جست وجوی چهار ساله به پایان رسید و پدیده معیار شد؛ معیار مقایسه. المپیک آتن هم می توانست پدیده را معیار کند اما رقبای سرسختی چون ایان تورپ و پیتر فان دن هوخن باند بزرگ تر از فلپس بودند و پدیده پدیده ماند. اما 100+4 متر مختلط امدادی دیروز مهر نهایی سرنوشت را بر صفحه اول کتاب تاریخ المپیک زد و فلپس با شکستن رکورد هفت طلای مارک اسپیتز و به دست آوردن هشتمین طلایش در المپیک پکن در تاریخ بزرگ ترین همایش ورزشی جهان جاودانه شد. فلپس بالاتر از بزرگانی چون کارل لوئیس، بن جانس، جس اوونز، لاریسا لاتینینا و البته مارک اسپیتز قرار گرفت تا المپیک بعد منتظر بنشینیم و بگوییم و بنویسیم «آیا کسی می تواند رکورد فلپس را بشکند؟»

3- «سال ها پیش من را به عنوان یکی از پنج ورزشکار برتر تاریخ المپیک انتخاب کردند. چند نفر از آنهایی که این افتخار را نصیب من کردند حالا مرده اند و البته چند تایشان هم زنده اند اما هیچ کس من را به صورت رسمی برای تماشای بازی های پکن دعوت نکرد و من خودم آمدم. حالا که شما خبرنگاران از من می پرسید باید بگویم که خیلی هم دیگر برایم مهم نیست.»؛ جملات اسپیتز انگار نوعی پیش بینی با خود داشت. انگار یک جوری همه می دانستند اسپیتز دیگر قرار است نفر دوم باشد و از روی سکوی معیار پایین بیاید.

جملات اسپیتز البته بویی از توطئه هم می داد، توطئه یی قدیمی که داستانی مفصل دارد و اخبار مستندش آنقدر کم است و اگر باشد محرمانه است که باز کردنش شاید خطر بزرگی باشد. اما شاید بتوان فقط چند «داده» روی کاغذ آورد و نتیجه نگرفت. مثلاً شاید بتوان نوشت سبیل معروف اسپیتز که بدل به نماد او هم شده بود بدجور «نئومک کارتیسیت ها» را آزار می داد.

اسپیتز برای اینکه این سبیل نمادین را توجیه کند می گفت فرم آن طوری است که در شنا به او کمک می کند و سرعتش را بالاتر می برد. اما عکس های بیرون از استخر اسپیتز با آن عینک دسته سیاه و موهای توی صورت ریخته ژستی دیگر به قهرمان المپیک می داد. فلپس امسال خواست به تبعیت از اسپیتز سبیل بگذارد و گذاشت. اما قبل از شروع اولین بازی رسمی المپیک سبیلش را زد، در حالی که پیش از این رسماً اعلام کرده بود دوست دارد با این سبیل به رکورد اسپیتز برسد. چرا؟ چرا سبیلش را زد؟ چرا اسپیتز دعوت نشد؟ سر ایان تورپ چه آمد؟ چرا همه چیز دست به دست هم داد تا نام اسپیتز پایین بیاید؟

مورد سه را خیلی جدی نگیرید.

4- «او می خواست ورزش شنا را تغییر دهد» جف شولتز یکی از معتبرترین کارشناسان شنا این را برای فلپس نوشت. «خب تغییر داد، اما بحث و جدال جدیدی هم راه انداخت.» یک بحث تمام شد و چند بحث شروع شد. فلپس و اسپیتز؟ خب تمام شد. مسلماً حالا می گوییم فلپس از اسپیتز بزرگ تر است. اما چه جوابی برای این سوال ها دارید؟ فلپس و اوونز؟ درست است فلپس از لحاظ آماری بالاتر است اما یادمان باشد اوونز در حالی چهار مدال طلا در المپیک برلین کسب کرد که آدولف هیتلر بازی ها را در ورزشگاه تماشا می کرد و فشار روحی شدیدی روی ورزشکاران آلمانی بود. تازه اوونز در دو رشته دو و پرش طول مدال کسب کرد. سوالی دیگر؛ فلپس و کارل لوئیس؟ لوئیس هم 9 مدال طلا داشت و در چهار المپیک شرکت کرد. شاید حالا بگویید خب پس این امتیازی است برای فلپس. یعنی می تواند با شرکت در چند المپیک دیگر مدال هایش را بیشتر و بیشتر کند. اما نکته اینجا است که حفظ آمادگی بدنی و شرکت در دوره های مختلف المپیک کاری نیست که به این سادگی ها انجام شود و فقط پدیده های واقعی ورزش هستند که می توانند مثل دارا تورس از سال1984 تا 2008 در فرم مسابقه در سطح المپیک بمانند مسلماً فلپس تاریخ شنا را عوض کرد و حالا بحث های زیادی روی فرم تک تک عضلات او هست و اینکه آناتومی قهرمان چطور است. فلپس در تاریخ المپیک هم جاودانه شد و همه رکوردها را شکست، اما...

5- حالا همه خودشان را با «...» مقایسه می کنند. جمله معروف «آیا کسی می تواند رکورد مایک فلپس را بشکند؟» را حفظ کنید و فقط به جای مایک فلپس بنویسید و بگویید...

مورد 5 را شاید ما بنویسیم شاید نسل بعد از ما و شاید نسل بعد از نسل بعد از ما، اما بالاخره یک روز این را می نویسند، یک روز.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد